سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو تن به خاطر من تباه شدند : دوستى که از اندازه نگاه نداشت و دشمنى که بغض مرا در دل کاشت . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----7861---
بازدید امروز: ----13-----
بازدید دیروز: ----1-----
charkhegardon

 

نویسنده: روزگار
دوشنبه 88/2/28 ساعت 3:44 عصر

ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است

                                             ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست

                                             ما تجربه کردیم که کسی یار کسی نیست


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
دوشنبه 88/2/28 ساعت 3:20 عصر

سلام نازک نانجی جونم

عینه این دخترای لوس همش قهری

جرا دل منو همش میشکنی


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
شنبه 88/2/26 ساعت 12:17 عصر

قهری نه باشه .........دلت میاد با آبجی قهر کنی

منکه رفتم آی دی درست کردم.......................................باشه.

آقا اشتی دیگه


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
شنبه 88/2/26 ساعت 12:10 عصر

هر دم بشارتهای دل

از هاتف جان می رسد

هر کس که از جان بگذرد

آخر به جانان می رسد

یکدم میاسا روز و شب

مردی بجو ، دردی طلب

چون جان ز درد آمد به لب

ناگاه درمان می رسد

ره گرد راز آید تو را

شیب و فراز آید تو را

چون ترکتاز آید تو را

آخر به پایان می رسد

این خانه چون ویران شود

معمور و آبادان شود

این سر چوبی سامان شود

ناگه به سامان می رسد

ای مبتلا ، ای مبتلا

برکش صلا ، برکش صلا

در دل اگر رنج و بلا

روزی به مهمان می رسد


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
شنبه 88/2/26 ساعت 12:9 عصر

میلاد جان میدونم قهری و عصبانی اما ... گذشت هم بد نیستا!!!!!!!!

با آبجی ها قهر نشو . اونا دوست دارن . آشتی؟؟؟؟

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
شنبه 88/2/26 ساعت 11:53 صبح

ماه من غصه چرا !

 

آسمان را بنگر، که هنوز ، بعد صدها شب و روز 

مثل آن روز نخست 

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می‌خندد ! 

یا زمینی را که دلش از سردی شب‌های خزان 

نه شکست و نه گرفت ! 

بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید 

و در آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید 

زیر پاهامان ریخت، 

تا بگوید که هنوز ، پر امنیت احساس خداست !

ماه من ، غصه چرا ؟!

تو مرا داری و من هر شب و روز،

آرزویم، همه خوشبختی توست!

ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن گفتن‌ها 

کار آنهایی نیست، که خدا را دارند

ماه من !

غم و اندوه، اگر هم روزی، مثل باران بارید 

یا دل شیشه‌ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست، 

با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن

و بگو با دل خود، که خدا هست، خدا هست هنوز! 

او همانی ست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد ..... 

او همانی ست که هر لحظه دلش می‌خواهد، همه زندگی‌ام، غرق شادی باشد .... 

ماه من غصه اگر هست بگو تا باشد!

معنی خوشبختی، 

بودن اندوه است .... ! 

این همه غصه و غم، این همه شادی و شور

چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند 

همه را با هم و با عشق بچین 

ولی از یاد مبر : 

پشت هر کوه بلند، سبزه‌زاری ست پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می‌خواند

که خدا هست ، خدا هست هنوز .... 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
دوشنبه 88/2/21 ساعت 3:26 عصر

...ما وجود نداریم مگر وقتی کسی باشد


 که بتواند ببیند ما وجود داریم.


 در میان دوستان بودن یعنی همواره هویت خود را تایید کردن؛


 دانش و مراقبت و علاقه آنها به ما این قدرت را می‌دهد


که از رخوت و کرخی بیرون برویم.


در صحبت‌های معمولی,


 بسیاری از آنها با ما شوخی می‌کنند


و نشان می‌دهند که ضعف‌های ما را می‌شناسند


و آنها را می‌پذیرند


و بنا براین به نوبه خود می‌پذیرند که ما در دنیا جایی داریم


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: روزگار
دوشنبه 88/2/21 ساعت 3:14 عصر

دوستی در عین حال یک مساله­ی زبانی است. همدلی دوستانه در واقع همان همزبانی است. من و تو حرف هم را می­فهمیم، و این یعنی که دوستان خوبی برای هم هستیم. دوستی زبانی دارد، که لزومن هم زبان ریاضی نیست.


    نظرات دیگران ( )
   1   2      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تپل
    مونا چی
    لینا داره بستنی
    دل
    داداشیه گلم سلام
    تقدیم به میلاد
    ما کسی را داریم
    دوستی
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •